اصول طرح پژوهش در برنامه درسی: دقت، مرتبط بودن و مشارکت

سخن سردبیر

نویسنده

دانشگاه شهید بهشتی

چکیده

حوزه مطالعات برنامه درسی در ایران، از طرفی به بلوغ رسیده و در آموزش ­عالی، منزلت یافته ­است و ازطرف دیگر، جای این نگرانی است که به ­بحران هویتی دچارشود و تبدیل به­ ظرفی گردد که بیش از آن­که دغدغه حل مسائل واقعی جامعه ایران را داشته ­باشد، پذیرای انواع ابداع ­های نظریِ جهانی در این حوزه و البته با انتخاب معادل­ هایی به ­غایت سلیقه­ ای برای آنها شود. این نگرانی محدود به­ ایران نیست و درجهان نیز نگرانی ­های جدی بر سر تأثیر یافته­ های پژوهشی در علوم ­تربیتی و به­ ویژه برنامه درسی، بر بهبود وضعیت آموزشی و تدریس و یادگیری، در حال شدت­ گرفتن است. یکی از علت­ های اصلی این نگرانی، ناکامیِ یافته­ های پژوهشی در رویارویی با چالش­ های واقعی آموزش عمومی و عالی در جهان است. برای نمونه، دانشجویان تحصیلات تکمیلی به تولید پایان­ نامه و رساله در ارتباط با تدوین نظری برنامه­ های درسیِ مناسب برای آموزش صلح و شهروندی و تفکر انتقادی و خشونت ­پرهیزی و عدالت و نپذیرفتن آنچه که به ­آن باور ندارند و تبعیض جنسیتی و نظایر آن هستند. مجله­ های علمی پژوهشی هم به انتشار مقاله­ هایی می­ پردازند که مبتنی بر این یافته ­ها هستند. درحالی که جهان ناظر است که این مفاهیم عالی و متعالی، بیشتر و بیشتر از صحنه آموزش عمومی و عالی رنگ ­باخته­ اند و دنیایِ عمل، ناتوان از به­ کارگیری این نتایج نظری است. انتظار می­ رود که درچنین شرایطی، جامعه علمی به ارزیابی تولیدهای نظری خود و میزان اثرگذاری آنها بر واقعیت عمل همت­ گمارد و بپرسد که مشکل در کجاست؟ تا کجا و تا کِی، قراراست که این مسیر، بدون نقد و بازبینی پیموده ­شود و درحقیقت، هرکس کار خود را بکند؟ مگر می­ شود که «سواره نظر» از خود نپرسد که «به ­کجا چنین شتابان» و «پیاده عمل»، ناامید از این­ همه تبیین و طراحی و چارچوب و مدل و الگوی نظری، در تلاش برای رویاروییِ بهینه با چالش­ های روزانه باشد و تنها و خسته، اگر راه ­حل بهینه نیافت، به ­این بسنده کند که هزینه مشکلات را کاهش ­دهد و تنها امیدوار باشد که بتواند مسئله امروز را حل یا کنترل کند و خود را قانع کند که «چو فردا شود، فکر فردا کنیم»!